نوشته شده توسط : رها

آروم زد پشت گردنم...

معنی این پس گردنی رو خوب میفهمم

یعنی کوتاه بیا. یعنی آشتی کن

یعنی مثل همیشه تو غرورتو بذار زیر پا

خودمو زدم به اون راه. حرفشو نشنیده گرفتم و حرکتشو نادیده

گاهی ندیدن بهتر از دیدنه

گاهی بهتره چشاتو ببندی و تو دنیای احمقانه ی خودت خیالپردازی کنی

فقط واسه اینکه دلت نشکنه

نه مثل من احمق

نه مثل منی که بعد از رفتنش هزار بار بغض کردم

نه مثل منی که با هر بار خندیدنش دلم هزار بار گرفت

انگار نبودم زیادم مهم نبود...!!!

 

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 320
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : چهار شنبه 7 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رها

می فهمی ؟؟؟؟

می فهمی چقدر عجیبه کسی ازت حمایت کنه که تا حالا فکر میکردی دوست معمولیته

و کسی پشتتو خالی کنه که فکر میکردی بهترین دوستته؟؟؟

انگار خودم هنوز نشناختم خودمو!

چقدر زود آدما برات عزیز میشن. یا برعکس

می افتن از چشات

از چشمام افتاد ولی عوضش جاشو کسی پر کرد که تصور نمی کردم!!!

دنیا همینجوریه دیگه. یکی میره، یکی دیگه جای اون میاد

میفهمی چقدر دلم شکست وقتی اون دوست قدیمیه پشتم بد گفته بود؟؟

میفهمی احساسمو وقتی فکر کردم تو این دنیا حتی یه دوست خوب هم ندارم؟!!!

فکرم به یه روز نکشیده بود که اون یکی جاشو گرفت

با یه سوال بی نهایت ساده اومد: من برات همونقدر ارزش دارم؟

و با یه جمله ی بی نهایت لذت بخش که مخاطبش من بودم: تو برای من پاکی. درست مثل بچه ها...

...تو خودخواه نیستی. حاضری برای کسایی که برات قدم برمی دارن جون بدی...

آره. دوست 6 ساله م نتونست منو بشناسه. هیچ وقت قلقم دستش نیومد

هیچ وقت ندونست اگه از من چیزی میخواد با پرروگی نمی تونه به دستش بیاره

نفهمید اگه یه ذره کوتاه بیاد من یه دنیا کوتاه میام

اما اون...

اون یه روزه همه ی اینا رو فهمید...

همه ش رو

 



:: بازدید از این مطلب : 278
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : دو شنبه 5 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رها

دلم گرفته از بعضی ها....



:: بازدید از این مطلب : 199
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : شنبه 3 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رها

چند شبه زمزمه م شده این شعر:

 

"به هر دری که زدم رو بهم بسته می شد...

چقدر دلم به دست تو شکسته می شد..."

 

و با یاد قدیما یه حس گمشده ای میاد سراغم:

 

"بدیات خوبیاتو از یادم برد...

چه شبایی که از دوری تو سخت خوابم برد...

چه ضربه هایی از تو این دل سادم خورد..."

 

یادش بخیر وقتی همو دوست داشتیم...!

 

"توام یه ذره دلت تنگ من بود کاشکی

تویی که ادعا میکردی منو دوست داشتی"

"حالا خیلی سخته تو روی خودم بهم بگی طاقت

دیدنمو نداری بی من زندگیت راحته"

 

سخته نه...؟ خب خیلی سخته! رسمش همینه

میدونم. رسمش همینه

 



:: بازدید از این مطلب : 235
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : جمعه 2 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رها

رفتیم فشم

خوش گذشت. کلی مسخره بازیو عکس

برگشتنه نشستیم ته اتوبوس

همه رو پای هم خوابیدیم تا تهران

 

دوست دارم این وقتا رو

ثانیه ثانیه ش خاطره س

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 309
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : چهار شنبه 31 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رها

این روزا دلم همش شور میزنه

دستام همش عرق میکنه

حواسم جمع نمیشه اصلا

این روزا...چه مرگم شده من؟!

امروز بعد از اینکه فاطی چهار ساعت باهام حرف زد گیج نگاش کردم

با حرص گفت رها اصلا شنیدی چی گفتم؟؟؟

یا وقتی معلم صدام زد تا درس بپرسه. حتی صداشم نشنیدم

یا وقتی سر زنگ ورزش توپ والیبال محکم خورد تو صورتم. انگار یادم رفته بود وسط زمین وایسادم

همه میگن عاشقی؟! میگم نه والله! فقط نمیدونم چرا مغزم همش هنگ میکنه؟؟؟

دیشب رفتیم شانل واسه تولد دوست پسر دوست مامانم(!) کادو بخریم

یه سری جعبه داشت توش جای ویسکی (استغفرالله) با شات بود

یه سری از بسته ها شات نداشتن ولی طرحشون قشنگتر بودن

به مامانم میگم یکی از اینا رو بگیریم براش با لیوان یه بار مصرف!!! شات میخواد چیکار؟

مامانم به یارو میگه از اینا طرح ایرانی، فروهری چیزی ندارین؟! آخه دوست پسر دوست مامانم عاشق اینجور طرحاس! از این تریپا که به جای سلام میگه درود و لغت عربی اصلا استفاده نمیکنه!

کلا عشق سنتای کهن ایران و اینجور چیزا

حالا تصور کن. جای ویسکی با طرح فروهر!!! مسخره س نه؟!

 

+حوصله م سریده. جنبه ی امتحان نداشتن ندارم!!

+ طغرل از همینجا میگم: «عاشششششششششششقتم»

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 293
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : سه شنبه 30 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رها

حس حسودیم امروز به اوج رسید

چهار تا دوست تو کلاسمون. بدجوری دلم میخواد تو اکیپشون باشم

حسودی بده. میدونم!!!!

چهارشنبه با مدرسه میریم اوشوم. گزارش کامل متعاقبا اعلام میشه

 

دلم واسه یه نفر تنگه. نمیدونم کیه

اصلا نمیدونم وجود داره یا نه

گاهی دچار این حس های مالیخولیایی میشم

کلا دلم یه جورایی شده . چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 279
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : دو شنبه 29 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رها

حوصله م سریده بود

رفتم بچتم با یه بیکار تر از خودم.

میگه رفیق داری؟ میگم نه. میگه منم ندارم

میگه خوشگلی؟ خندم می گیره

با شیطنت خاص خودم میگم نه

حالش گرفته میشه و لحنش عوض. دیگه از عزیزم گفتناش خبری نیس

خنده م بیشتر میشه

میگه همونه رفیق نداری. خوشگلا رو تو هوا می زنن

هنوز نمی دونم رابطه ی بین خوشگلی و رفیق داشتنو!!!!

به اون نگفتم دلیلشو. ولی اینجا میگم

ناسلامتی اینجا اتاق خصوصیمه. واسه حرفای درگوشیم

پس گوشتو بیار جلو. من سه تا دوست صمیمی دارم تو مدرسه

یکیشون که تا خرخره تو دوست پسره. میمونه ما سه تا

قول دادیم رفیق نشیم با کسی. کرم ریختن آزاده ها

من رئیس گروهم. افت داره برام اول از همه بزنم زیر همه چی

یک حالی میده

یک حالی میده سه تایی بستنی میخوریم تو خیابونو از بین یه گله آدم با اعتماد به نفس رد میشیم بی اینکه نگاشون کنیم.

همچین آسون آسون هم نیستا. بالاخره ما متفاوتیم. انگ مونگلی و هزار چیز دیگه میزنن بهمون

مث اینه که تو هوای آفتابی کاپشن بپوشی

ولی خب...خیالی نیست

 



:: بازدید از این مطلب : 343
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : یک شنبه 28 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رها

اومد مدرسه باز

دیگه دوسش ندارم به کی بگم؟؟؟

دیگه دوست ندارم بغل دستیم باشه. کاش میشد مدرسه مو عوض کنم

یادش بخیر. روزایی که دوست  بودیم

اونوقتا که بچه بودیم نمیدونستیم بدی یعنی چی

یادش بخیر وقتی عاشق همدیگه میشدیم

حالا چی؟؟

آدمی که رو اسمش قسم میخوردم با یه خنده ی مزخرف داره تعریف میکنه با رفیقش...

بدم میاد. بدم میاد از اینکه این آشغالا باید پشت همون میز و نیمکتی بشینن که یه مشت بچه ی ساده نشستن.

گاهی خجالت می کشم از دختر بودنم

نمیگم من خوبم !نه!

شاید اگه مثل اونا نیستم واسه اینه که زیاد اهل بیرون رفتن نیستم.

شاید یه روز بشم بد تر از اونا! خدا اونروزو نیاره.

خدایا، مواظبم باشیا. نمیخوام بد باشم

 

آی آدم ها

یک نفر دارد دست و پا میزند در آب...

 



:: بازدید از این مطلب : 308
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : شنبه 27 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رها

دوریش سخته

وقتی بهت عادت میکنه دیگه دوریش سخت میشه

وقتی میبینی اروم میگیره تو بغلت

وقتی ازت جدا نمیشه و فقط تویی که بهش احساس امنیت میدی

وقتی ازت جداش میکنن  میزنه زیر گریه

اونوقت دیگه دوریش سخته

میدونی

میدونی تازه میفهمم که چقدر میشه یه آدمو دوست داشت

من...حالا...یه روح دوم دارم

اون روح دوممه

اگه یه روز نباشه...

نه! اونوقت دیگه منی هم نیست.

اون سفیده. پاک و سفید

زندگی من

جونم

دوریش سخته

خیییییییییییییییییلی



:: بازدید از این مطلب : 301
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : جمعه 26 فروردين 1390 | نظرات ()